پرچینهای تنهایی

فرصتی برای بودن

پرچینهای تنهایی

فرصتی برای بودن

بارانی

 

آسمان هم بغض کرده بود .

دلم برای صدای هق هق گریه هایش تنگ شده ،

او هم از غرور نمی بارد !

تا زیر آن که راه می روی دردهایت دیده نشود.

اشک حرام است ! فریاد ممنوع!

باید بمانی ، بروی وشاید ، شاید

شاید بخندی !

راه هنوز هم ادامه دارد

شاید آسمان روزی ببارد ... 

نظرات 4 + ارسال نظر
هانی پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:20 ب.ظ http://ipark.blogsky.com

سلام.وبلاگ زیبا و با احساسی دارین.به من هم سر بزنین.(گل)

رویا پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:24 ب.ظ http://royayi.blogsky.com

سلام.
زیبا می نویسی.برات آرزوی خوشبختی می کنم.منتظر خوندن نظراتت تو وبلاگم هستم.

یک نفر! دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:40 ق.ظ

دلم گرفته! به اندازه ی آسمان!
کاش زودتر ببارد! شاید با بارش باران غم ها ی من هم از دلم شسته شدند!
.....

کم آویز دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ق.ظ http://kamaviz.blogsky.com

غصه هایم به باران می ماند: می بارد و می بارد و می بارد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد